رابرت مالی: نمیتوانیم تضمین بدهیم دولت آینده آمریکا از برجام خارج نمیشود
تاریخ انتشار: ۸ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۰۵۵۴۰
نماینده ویژه آمریکا در امور ایران در گفتوگویی با تلاش برای مقصر جلوه دادن ایران در بی نتیجه ماندن تلاشهای دیپلماتیک برای احیای برجام، گفت: دولت بایدن نمیتواند به ایران تضمین دهد که دولت آینده آمریکا از برجام خارج نخواهد شد.
به گزارش ایسنا به نقل از وبگاه وُرلد، رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران در گفتوگو با این برنامه رادویی در پاسخ به این سوال که آیا مذاکرات احیای برجام به بنبست رسیده است با نه، گفت: ما یک ماه پیش تصور میکردیم به توافق نزدیک هستیم و بعد از آن ایران به دلایلی که باید از آنها پرسید، شروع به طرح مسئلهای کرد که هیچ ارتباطی با توافق ندارد و مربوط به تحقیقات آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره فعالیتهای گذشته ایران و وجود ذرات اورانیوم در چند محل است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مالی مدعی شد: بنابراین، بدون این که بخواهم وارد جزئیات شوم، میگویم چیزی که ایران خواسته این است که ما، یعنی آمریکا و کشورهای اروپایی روی آژانس فشار اعمال کنیم تا پرونده این تحقیقات بسته شود. این مسئله هیچ ارتباطی با توافق ندارد. از این گذشته، ما هم این کار را انجام نخواهیم داد.
این ادعای مالی درباره موضوع تحقیقات آژانس در ایران و مرتبط بودن آن با روند مذاکرات وین در حالی مطرح میشود که حسین امیر عبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران پیشتر در گفتوگویی با وبگاه المانیتور گفته بود: در مورد همکاری با آژانس هیچ مشکلی نداریم. اکنون در چارچوب پادمان همکاریهای ما با آژانس ادامه دارد. دوربینهای آژانس نصب هستند و عملیات مانیتورینگ خود را انجام میدهند. ولی اقدامات داوطلبانه و بیشتری که انجام داده بودیم از جمله دوربینهایی را که داوطلبانه نصب شده بود، از مدار خارج کردیم. در اقدام متقابل، بخاطر قطعنامهای که در آژانس چهار ماه پیش صادر شد. آمریکا و سه کشور اروپایی، کار اشتباهی را انجام دادند؛ در حالیکه در وسط مذاکره بودیم، قطعنامه را در آژانس ارائه کردند. ما به همکاریمان با آژانس ادامه میدهیم.
امیرعبداللهیان افزود: در مورد سه مکان اتهامی علیه ایران، آژانس سوالاتی دارد؛ آماده ایم به سوالات آژانس پاسخ دهیم. اما قویا اعتقاد داریم آژانس باید تکنیکی و فنی عمل کند. مشکل ما با آژانس بینالمللی انرژی اتمی این است که سیاسی عمل میکند. اگر آژانس متمرکز بر مسوولیت و وظیفه فنی خودش بشود، ما هم در این مسیر همکاریهایمان را با آژانس تقویت خواهیم کرد. در سال ۲۰۱۵ اتفاقی افتاد و اراده و توافقی سیاسی میان ایران و آمریکا و سه کشور اروپایی به حل مسائل ایران و آژانس کمک کرد. ما میخواهیم در کنار همکاریهای فنی و پاسخ به سوالات آژانس، این اراده سیاسی هم وجود داشته باشد. ما دو درصد کل فعالیت هستهای جهان را در ایران، آنهم در چارچوب صلحآمیز انجام میدهیم اما ۳۷ درصد بازرسیهای آژانس به ایران اختصاص دارد. معنی آن این است بعد از آنکه همه طرفها به برجام برگردند، ما هم باید همه دسترسیها را مجددا به آژانس بدهیم؛ دسترسیهای فراتر از پادمان. پس این خیلی طبیعی است که اتهامات بیاساسی که الان در دستور کار آژانس علیه ایران است، باید از میان برداشته شود. اما قبول داریم که مسیرش کار فنی است. اما به موازات آن باید اراده سیاسی مثل سال ۲۰۱۵ برای بستن پروندههای اتهامی وجود داشته باشد.
مالی درباره موضوه تضمینخواهی ایران در مذاکرات وین نیز گفت: در صورت انجام توافقی در وین برای بازگشت آمریکا به برجام، واشنگتن نمیتواند تضمین بدهد دولت بعدی این کشور از این توافق خارج نخواهد شد.
او در این باره مطرح کرد: من میتوانم درک کنم چرا آنها این تضمین را میخواهند اما ما از لحظه شروع این مذاکرات، در حدود یک سال و نیم پیش، گفتیم که سیستم ما به این شکل کار نمیکند. اگر رئیسجمهور آینده طی اقدامی حسابنشده و به صورت یکجانبه تصمیم بگیرد که با وجود کارآمد بودن توافق از آن خارج شود، ما هیچ کاری نمیتوانیم برای متوقف کردن آن انجام دهیم.
وزیر امور خارجه ایران در گفتوگوی یاد شده درباره موضوع تضمینها گفته بود:
وقتی از تضمین صحبت میکنیم به رفتار آمریکا در توافق سال ۲۰۱۵ نگاه میکنیم. خروج ترامپ از برجام یک اقدام مغایر مقررات بینالمللی بود. الان نیز با وضعیتی مواجه هستیم که طرفهای مذاکره کننده آمریکایی به ما میگویند هیچ تضمینی برای دولت بعدی نمیدهیم. بالاخره در عرف و رویههای بینالملل وقتی توافقی امضا میشود، این قرارداد، توافق پایدار میان نظامهای سیاسی و حکومتها است و نه دولتهایی که میآیند و می روند.
او در ادامه گفت: ماههاست معاونم آقای دکتر باقری و همکارانم در وین مذاکره میکنند. ارتباطات زیادی خود من با طرفهای مختلف در موضوع بازگشت به برجام دارم اما وقتی ما صحبت از ضمانت میکنیم، طرف آمریکایی مذاکره ما، اظهار میدارد ما حداکثر تا پایان دولت خودمان ضمانت خواهیم داد. این چه پیامیبرای طرفهای دیگر که علاقهمند هستند بیایند و در ایران سرمایهگذاری کنند دارد. این رفتار، این پیام را به سرمایهگذار خارجی می دهد که وارد ایران نشوید، وقت زیادی ندارید. من در نشست امنیتی مونیخ با برخی از مدیران شرکتهای بزرگ، گفتوگو داشتم. معاون اقتصادی من هم نشست مفصلی با کمپانیهای بزرگ عمدتا اروپایی در مونیخ داشت. همه آنها به ما میگفتند اگر مدت قراردادها کوتاه باشد ما نمیتوانیم پروژهای را در ایران اجرا کنیم. البته در مورد تضمین و طول مدت قراردادها ما پیشرفتهایی را در تبادل پیامهایمان با آمریکاییها در هفتههای گذشته شاهدیم اما هنوز به نقطه مطلوب نرسیدهایم.
مالی همچنین در پاسخ به این سوال که آیا ایران مصمم به ساخت سلاح است، بیان کرد: بدون استناد به آنچه جامعه اطلاعاتی در این خصوص خواهد گفت، میتوانم بگویم که ما فکر میکنیم در مقطع فعلی به نظر نمیرسد ایران تصمیمی برای دستیابی به سلاح هستهای گرفته باشد.
اذعان این مقام آمریکایی به صلحآمیز بودن ماهیت برنامه هستهای ایران در حالی است که مقامات ایران، خود بارها تاکید کردهاند تولید و به کارگیری تسلیحات هستهای، جایی در دکترین دفاعی ایران ندارد.
نماینده ویژه آمریکا در امور ایران در پاسخ به سوالی درباره اظهارات و اقدامات مداخلهجویانه دولت آمریکا درباره اتفاقات اخیر ایران، مدعی شد: سیاست دولت بایدن تلاش برای دامن زدن به بیثباتی در ایران یا تغییر حکومت نیست، بلکه فقط تلاش میکند نسبت به باورهای ایالات متحده مبنی بر اینکه مردم حق دارند از آزادیهای اولیه استفاده کنند، صادق باشد.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: رابرت مالی برجام توافق هسته ای مذاكرات وين برنامه هسته ای ایران هسته ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۰۵۵۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فرصتسنجی سناریوهای تعامل آمریکا در آینده جنگ غزه
به گزارش خبرگزاری مهر، پایگاه خبری مرکز مطالعاتی الزیتونه در مقالهای به بررسی رفتارشناسی آمریکا طی شش ماهه گذشته جنگ غزه پرداخته و مینویسد که ایالات متحده آمریکا در شش ماه گذشته به صورت گسترده و در سطح بالا به مدیریت جنگ طوفان الاقصی در غزه پرداخته و به عنوان شریک کامل رژیم صهیونیستی در این جنگ تجاوز طلبانه مشارکت کرده است.
دولت آمریکا با وجود مشغولیت در مدیریت پرونده روسیه و جنگ در اوکراین و همچنین رقابت با چین، خود را ناگزیر دانست تا بار دیگر به صورت قوی وارد درگیریهای منطقه شود، چرا که احساس کرد ساماندهی ساختارهای امنیتی و نظامی و اقتصادی در منطقه که آنها را پیش از این طراحی کرده بود؛ در آستانه فروپاشی است.
در قسمت قبل نوع رفتار آمریکا در مورد جنگ غزه و همچنین شکافهایی که در مواضع دولت «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا و کابینه «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی دیده میشود، مورد بررسی قرار گرفت و تصریح شد که با وجود اختلافاتی که در جزییات روند جنگ و مدیریت آن وجود دارد، تاکنون هیچ اختلاف نظر اساسی در خصوص اهداف این جنگ به وجود نیامده است. در این قسمت به بررسی مولفههای ثابت و متغیر سیاستگزاری آمریکا در قبال جنگ غزه و برشمردن سناریوهای مختلف تعامل آمریکا با آینده این جنگ می پردازیم و نحوه تعامل با هر کدام از این سناریوها را بررسی می کنیم.
سوم: مولفههای سیاست آمریکا در قبال جنگ
موضعگیری آمریکا نسبت به جنگ غزه تحت تاثیر مجموعهای از مولفههای پایدار استراتژیک و همچنین شاخصهای فوری و متغیر است که در روند درگیریها و پیامدهای آن بر منافع آمریکا به ویژه منافع حزب دموکرات مشخص میشود. این مولفهها عبارتند از:
۱- مولفههای راهبردی (ثابت):
این مولفهها شامل رویکردها و مواضع آمریکا در خصوص رژیم صهیونیستی و درگیری عربی- اسراییلی در منطقه طی دهههای اخیر است که قبل از عملیات طوفان الاقصی جریان داشته و احتمالاً طی مراحل آینده نیز به همین صورت خواهد بود. این مولفهها شامل موارد زیر است:
الف: تمایل آمریکا به ادامه سلطه و نفوذ در منطقه و اجازه ندادن به قدرتهای بزرگ دیگر برای مانعتراشی در روند نفوذ آمریکا یا تهدید منافع این کشور در خاورمیانه که آمریکا همواره آن را منطقه حیاتی و مهم برای منافع استراتژیک خود میداند.
ب: ادامه سلطه بر تجارت نفت و مناطق نفتخیز جهانی در خاورمیانه و تضمین عدم دسترسی رقبای بینالمللی آمریکا به این مناطق و همچنین اصرار بر فروش نفت با دلار و گسیل شدن درآمدهای اقتصادی آن به بازارهای آمریکا. در نتیجه این سیاست میزان سرمایهگذاریهای عربی در اقتصاد آمریکا بالغ بر ۱.۷ تریلیون دلار است که مبالغ قابل توجهی از این سرمایهگذاریها جز با اجازه دولت آمریکا قادر به خروج از بازار این کشور نیستند.
ج: تامین امنیت و حمایت از رژیم صهیونیستی و تضمین برتری نظامی آن در تقابل با کشورهای منطقه و تحریک روند عادیسازی بین اسراییل و دولتهای عربی و اسلامی. این موضوع برای آمریکا یک هدف استراتژیک است که در نتیجه تغییر دولتها و تحولات سیاسی مربوط به آن تحت تاثیر قرار نمیگیرد. کمکهای سالیانه آمریکا به اسراییل بالغ بر ۳.۸ میلیارد دلار است، علاوه بر اینکه این رژیم بدون هیچ محدودیتی حق دسترسی به تکنولوژی نظامی آمریکا را نیز دارد.
د: مانع تراشی در مسیر ایجاد قدرتهای منطقهای تهدید کننده منافع آمریکا. فرقی نمیکند که این قدرتها جنبشهای منطقهای باشند یا کشورهای عربی و اسلامی. تلاش برای مهار ایران و کنترل جنبش حماس به عنوان هدف راهبردی و ثابت سیاست آمریکا در منطقه بخشی از این رویکرد است.
ه: تلاش برای حفظ پایگاههای آمریکا در منطقه. آمریکا حدود ۶۳ پایگاه نظامی در ۱۲ کشور عربی منطقه دارد.
و: تضمین فروش تسلیحات و تکنولوژی نظامی به متحدان آمریکا در منطقه.
علاوه بر این مؤلفههای راهبردی ثابت، که در رفتار دولت آمریکا در خصوص جنگ غزه تاثیرگذار است، عامل مهم و اساسی دیگری نیز در این روند وجود دارد که میتوان آن را در فعالیت گسترده گروهها و لابیهای صهیونیستی در آمریکا دانست. این لابیها قدرتهایی تاثیرگذار هستند که از حمایت و همبستگی رسانههای این کشور بهرهمند می شوند. علاوه بر اینکه بازرگانان صهیونیست نیز تاثیر زیادی در اقتصاد آمریکا و تامین مالی ستادهای انتخاباتی در انتخابات ریاستجمهوری این کشور دارند. لذا این عامل نیز نقش اساسی در تعیین مواضع دولت آمریکا نسبت به جنگ غزه و مجموع تحولات مربوط به درگیری عربی- اسراییلی دارد.
۲- مولفههای فوری (متغیر):
این مولفهها شامل حوادث و انگیزههای موقت و شاخصهای منطقهای و بینالمللی است که در روند تصمیم سازیهای داخل آمریکا از جمله در خصوص جنگ غزه تاثیرگذار است. مهمترین این موارد عبارتند از:
الف: تاثیر انتخابات آینده آمریکا در نوامبر ۲۰۲۴. شاخصهای نگران کنندهای برای دموکراتهای آمریکا در خصوص مجازات آنها نسبت به موضعگیری آن در جنگ غزه مطرح شده است.
ب: افول وجهه آمریکا در سطح کشورهای عربی و اسلامی به علت جانبداری و حمایت نامحدود از تجاوز رژیم صهیونیستی به غزه که این کشور را شریک کامل نسلکشی اسراییل در غزه معرفی میکند. جانبداری آمریکا از رژیم صهیونیستی به ادعاهای این کشور در خصوص ارزشهای تمدنی غرب و آزادی و حقوق بشر و دفاع از حقوق زنان و کودکان که آمریکا طی دهههای گذدشته داعیهدار آن بوده، آسیب میزند.
ج: نگرانی آمریکا از فرسایش در دو جنگ طولانیمدت در سایه ادامه درگیریها در اوکراین و پیشبرد جنگ غزه.
د: تمایل آمریکا به بازگشت آرامش به منطقه. جنگ غزه استراتژی آمریکا برای کاهش تنش در منطقه و کاهش ورود به درگیریهای مسلحانه را با اختلال مواجه کرده است.
ه: تمایل به منحصر کردن جنگ در غزه بین گروههای مقاومت و ارتش رژیم صهیونیستی و نگرانی از گسترش دامنه جنگ و تبدیل شدن آن به جنگ منطقهای که مورد نظر آمریکا نیست.
و: افزایش تهدیدات دریانوردی در دریای سرخ بعد از عملیات انصارالله یمن در حمله به کشتیهایی که به سمت سرزمینهای اشغالی حرکت میکنند. این موضوع آسیبهایی را متوجه تجارت بینالملل کرده و منافع آمریکا و متحدان غربی آن را تهدید میکند و خسارتهای زیادی به رژیم صهیونیستی وارد کرده است. آمریکا به همین علت حملاتی را ضد اهداف مشخص در یمن انجام داده، اما نتوانسته در عزم و اراده آنها نسبت به این عملیات خلل ایجاد کند.
ز: بروز اختلاف در میان دموکراتها که نشانههای آن در اختلاف بین جو بایدن رئیس جمهور آمریکا و جوانان دموکراتیک و شاخه ترقی خواه این حزب که رویکردهای انتقاد آمیز نسبت به سیاستهای اسراییل دارند، دیده میشود.
نتایج نظرسنجی موسسه گالوپ در مارس ۲۰۲۴ نشان میدهد که برای اولین بار اکثریت دموکراتهای آمریکا همبستگی بیشتری با فلسطینیها نسبت به رژیم صهیونیستی دارند. شکافها در میان حزب دموکرات در مورد گسترش حمایت از لابیهای صهیونیستی و افزایش فشار بر آنها و مداخلههای آن در عرصه سیاسی آمریکا نیز مشاهده می شود و در حال حاضر ۲۵ موسسه مخالف مداخلههای لابیهای صهیونیستی در سیاستگزاری آمریکا هستند.
ح: ادامه سلطه یکجانبه گرایی در تصمیم سازیهای شورای امنیت ملی آمریکا در راستای تامین اهداف و منافع رژیم صهیونیستی. در حال حاضر ۸۲ نفر از اعضای کنگره آمریکا از رژیم صهیونیستی در جنگ ضد غزه حمایت کرده و مخالفت خود را با آتشبس اعلام کردهاند.
ط: افزایش نگرانی آمریکاییها نسبت به سیاستهای نتانیاهو و افراطگرایان موجود در کابینه که باعث بروز شکاف سیاسی و جامعه شناختی و ایدئولوژیک در جامعه صهیونیستی شده است. دولت آمریکا همچنین نگرانی خود را نسبت به تنشهای نتانیاهو در قبال سیاستهای آمریکا و نادیده گرفتن منافع این کشور اعلام کرده است.
ی: گسترش تاثیر جریان مسیحیت صهیونیسم در آمریکا شامل دهها میلیون نفر از آمریکاییهای هوادار اسرائیل است که بنا بر انگیزههای ایدئولوژیک از رژیم صهیونیستی حمایت میکنند. بیشتر این افراد در بستر حزب جمهوریخواه هستند و نسبت قابل توجهی از رای دهندگان به این حزب را شامل میشوند.
ک: نگرانیهای آمریکا از پیامدهای احتمالی ادامه جنگ غزه بر ثبات برخی قدرتهای منطقهای متحد آمریکا که در نتیجه افزایش خشم مردمی نسبت به مواضع سست این دولتها و ناتوانی آنها در مقابله با جنایتهای جنگی رژیم صهیونیستی در معرض تهدید قرار گرفته است.
چهارم: سیاستهای احتمالی آینده دولت آمریکا نسبت به جنگ غزه
در سایه مجموع مؤلفههای استراتژیک و متغیرهای موجود در ترسیم مواضع دولت آمریکا و همچنین منافع حزب دموکرات قبل از انتخابات، میتوان سناریوهای احتمالی زیر را در خصوص مواضع آینده آمریکا نسبت به جنگ غزه تا پایان سال جاری میلادی ترسیم کرد:
سناریوی اول: ادامه حمایتهای آمریکا از استمرار طولانی مدت جنگ تا پایان سال جاری و ارائه حمایتهای سیاسی و نظامی و اقتصادی لازم به رژیم صهیونیستی بدون افزایش فشار برای توقف جنگ.
سناریوی دوم: ورود جدیتر آمریکا به عرصه تنشهای منطقه در نتیجه گستردهتر شدن دامنه جنگ منطقهای و ورود طرفهای دیگر به آن.
سناریوی سوم: حمایت آمریکا از آتشبس که میتواند به بازگرداندن آرامش به منطقه منجر شده و زمینه ساز پیشبرد روند سازش بین عربستان و اسراییل شود.
امکان سنجی سناریوهای مطرح شده:
۱- در سایه تاثیر مؤلفههای استراتژیک مطرح شده بر سیاستگزاریهای آمریکا، احتمال موفقیت و پیشبرد سناریوی اول و ادامه حمایت آمریکا از جنگ طولانی مدت بیشتر است. آمریکاییها در این عرصه قدرت کنترل چالشهای فوری و موقت در تقابل با این سناریو را دارند.
به زعم تصمیم سازان آمریکایی، این سناریو فرصت بیشتری به رژیم صهیونیستی برای تحقق اهداف جنگ غزه میدهد و زمینهساز فرسایش ایران و تضعیف متحدان منطقهای آن میشود. احداث بندرگاهی برای ورود کمکهای انسانی به نوار غزه در مقابل سواحل این کشور نشان از آمادگی آمریکا برای تعامل طولانی مدت با این جنگ است. این بندر میتواند برای افزایش فشار بر سیاستهای مصر به عنوان جایگزینی برای گذرگاه رفح مطرح شود، علاوه بر اینکه ممکن است به گذرگاهی برای کوچ اجباری فلسطینیان از غزه تبدیل شود.
این سناریو البته با چالشهایی مواجه است که میتواند فرصت تحقق اهداف آمریکا و اسرائیل از جنگ را با مشکل مواجه سازد:
* دشوار بودن شکست دادن مقاومت فلسطین و خلع سلاح آن در سایه پایداری و قدرت گروههای فلسطینی برای ادامه مبارزه.
* مشکل بودن ایجاد حاکمیت جایگزین در غزه که مانند کرانه اختری امکان هماهنگیهای امنیتی با آن وجود داشته باشد، چرا که چنین تشکیلاتی مورد تایید مردمی در غزه نیست.
* رویکردهای افراطی کابینه نتانیاهو و به تعطیلی کشاندن تلاشها برای ایجاد روند سیاسی بر اساس راه حل تشکیل دو دولت، کشورهای عربی را به سمت ایفای نقش در ترتیبات امنیتی در مورد آینده غزه بعد از جنگ کشانده است.
* افزایش فشارهای بینالمللی برای توقف جنگ و پیگیری اوضاع انسانی در غزه
۲- شانس تحقق سناریوی دوم یعنی ورود آمریکا به جنگ منطقهای فراگیر کمتر از موارد دیگر است. چرا که آمریکاییها در حال حاضر پیگیر جنگ روسیه در اوکراین و مدیریت رقابت خود با چین هستند و تمایلی به گسترش دامنه درگیریها و جنگی جدید نیستند. چون چنین جنگی قدرت آمریکا را به فرسایش میکشاند و به نفع این کشور نیست. در سایه تناقض ایجاد شده در محاسبات آمریکا با کابینه رژیم صهیونیستی، به نظر میرسد اسرائیلیها جسارت بیشتری در مخالفت با رویکردهای دولت بایدن از خود نشان میدهند.
۳- احتمال تحقق سناریوی سوم با افزایش مولفههای مربوط به ایجاد تغییر تدریجی در تاکتیک دولت آمریکا در حمایت از ایده رسیدن به آتشبس دائم در نوار غزه به شرط تحقق اهداف آمریکا و اسرائیل در مورد پایان دادن به حاکمیت حماس و تحقق شرایط مورد قبول آمریکا برای آینده غزه افزایش پیدا کرده است. از جمله این شاخصها میتوان به رای ممتنع آمریکا در مورد قطعنامه ارایه شده از سوی ۱۰ کشور عضو غیر دایم در شورای امنیت اشاره کرد که خواستار آتشبس فوری جنگ غزه در طول ماه مبارک رمضان شده بود.
این سناریو انسجام بیشتری با تمایل آمریکا برای ایجاد نظم جدید منطقهای و بازسازی ساختار منطقه و مدیریت رقابت با چین و پیشبرد عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی و تمرکز بیشتر بر ابعاد اقتصادی از جمله پیشبرد کمربند اقتصادی از دهلی نو به سمت اروپا برای مقابله با کمربندهای چین دارد. این روند می تواند ادامه سلطه آمریکا در منطقه را تامین کرده و آن را از طریق بازیگران منطقهای تحت هژمونی آمریکا نگه دارد. رژیم صهیونیستی نقش اساسی در پیشبرد این راهبرد ایفا میکند.
پنجم: رفتارها و گزینههای احتمالی آینده آمریکا در مورد جنگ غزه
در سایه رفتار کنونی آمریکاییها و با اشاره به مؤلفههای استراتژیک و فوری تاثیرگذار بر موضع این کشور نسبت به جنگ غزه میتوان رویکردها و گزینههای دولت آمریکا تا زمان برپایی انتخابات ریاست جمهوری در این کشور را در موارد زیر برشمرد:
۱- با وجود اینکه ائتلاف استراتژیک طولانی مدت میان آمریکا و رژیم صهیونیستی وجود دارد و با وجود ادامه حمایتهای آمریکا از اهداف رژیم صهیونیستی در جنگ غزه و اصرار به حمایت اسراییل و تامین منافع این رژیم، اما به نظر میرسد که اختلافات و تنش تدریجی بین دولت بایدن و نتانیاهو علت افزایش یافته و هزینههای سیاستهای نتانیاهو و راستگرایان افراطی برای کابینه دموکرات آمریکا بیشتر شده است.
شکست امنیتی و نظامی اسرائیل در روز ۷ اکتبر این احساس را در میان آمریکاییها ایجاد کرد که تلآویو به اندازهای که تصور میکردند قدرتمند نیست و ممکن است به سرباری استراتژیک برای منافع آمریکا تبدیل شود. آنها به این نتیجه رسیدهاند که اسراییل به جای انجام وظایف کارکردی خود در حمایت از منافع آمریکا در منطقه نیازمند حمایتهای سیاسی و نظامی و اقتصادی گسترده و مستمر آمریکا است تا خطرات موجودیتی خود را برطرف کند.
البته آنچه که مطرح میکنیم به معنی کنار گذاشتن حمایت آمریکا از اسراییل نیست، بلکه ممکن است اولویتهای آمریکا باعث جداسازی نتانیاهو از پرونده اسرائیل شود. این موضوع در سایه شکاف یهودیان آمریکایی با مواضع کابینه نتانیاهو و همچنین شکاف موجود در داخل جامعه صهیونیستی در قبال کابینه و رویکردهای سیاسی و ایدئولوژیک آن بیشتر قابل پذیرش است.
در همین راستا میبینیم که محبوبیت رژیم صهیونیستی در جامعه آمریکا و به ویژه در میان جوانان آمریکایی تنها در دو سال ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ از ۶۴ درصد به ۳۸ درصد کاهش پیدا کرده و این یک تاثیر مقطعی نیست که فقط منحصر به جنگ غزه باشد.
۲- همزمان با ادامه تلاشها برای مهار و محاصره ایران، این احتمال وجود دارد که در آینده فشارهای بیشتری بر جنبشهای مقاومت منطقه وارد شود تا آنها را تضعیف کند. آمریکاییها به صورت همزمان به دنبال ایجاد تحریک در میان کشورهای عربی ضد این گروهها برآمده و تلاش میکنند تنشهای فرعی و غیر اولویتدار مانند درگیریهای طایفهای و قومیتی بین آنها ایجاد کنند تا منطقه را تضعیف کرده و فشارها بر اسرائیل را کاهش دهند.
۳- این احتمال وجود دارد که آمریکا به دنبال تحقق اهداف خود در تضمین سلطه بر منطقه و بستن راه روسیه و چین و جلوگیری از سرمایهگذاری آنها و تقویت حضورشان در منطقه، راهکارهای برونرفت از بحران کنونی را تنها در سیاستهای خود منحصر سازد.
۴- پیشبینی میشود آمریکا به دنبال ایجاد مجدد آرامش و کاهش تنش در منطقه باشد تا از به فرسایش کشاندن خود در جبهههای متعدد درگیری جلوگیری کرده و فرصت لازم برای ادامه جنگ در اوکراین و مدیریت رقابت با چین را به دست آورد. این در حالی است که سیاست نتانیاهو مبتنی بر گسترش دامنه درگیریها و طولانیتر کردن آن و کشاندن آمریکا به جنگ فراگیر با ایران است.
۵- آمریکاییها احتمالاً سیاست خود را در عرصههای فلسطینی و عربی تقویت خواهند کرد و تلاش خواهند کرد موقعیت سیاسی غزه را تغییر داده و جنبش حماس را از مدیریت این منطقه خلع کنند و نقش بیستری به تشکیلات خودگردان فلسطین بدهند. در این میان ممکن است نقش بیشتری به کشورهای عربی و حتی ترکیه برای ساماندهی اوضاع امنیتی آینده غزه داده شود.
۶- احتمالاً آمریکاییها تلاش خود را برای پیشبرد روند عادیسازی روابط عربی با رژیم صهیونیستی به ویژه در جبهه عربستان سعودی گسترش خواهند داد و تلاش خواهند کرد موانع این مسیر را از پیش رو بردارند.
۷- آمریکاییها با در پیش گرفتن گفتمانی تبلیغاتی، مدعی اولویت دادن به ابعاد انسانی و احترام به قوانین بشردوستانه بینالمللی خواهند شد و با انتقاد از کشته شدن غیر نظامیان در غزه تلاش خواهند کرد حجم پیامدهای منفی این جنگ بر وجهه آمریکا در میان ملتهای منطقه و جهان را کاهش دهند و تبعات حمایت تمام قد خود از جنایتهای اسرائیل را برای خود به حداقل برسانند.
ششم: پیشنهادها
در سایه رویکردها و رفتارهای احتمالی آینده آمریکا در مورد جنگ غزه میتوان پیشنهادهای زیر را مطرح کرد:
۱- اعمال فشار حداکثری بر آمریکا جهت تاثیرگذاری بر مواضع آن در جنگ غزه که میتواند تاثیر بسزایی در تعیین روند درگیریها داشته باشد. در این زمینه میتوان از اهرم فشار در عرصههای داخلی و خارجی در مرحله انتخابات ریاست جمهوری در این کشور بهره برد.
۲- پذیرش همگرایی آمریکا با جنگ غزه و دوری از بزرگنمایی در خصوص اختلافات بین دولت بایدن و کابینه بنیامین نتانیاهو در روند جنگ. در این زمینه نباید تاثیر متغیرهای فوری در حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی بر اساس منافع سیاسی و انتخاباتی نادیده گرفته شود.
۳- ادامه حمایت از مقاومت و تقویت بستر مردمی آن به عنوان مهمترین و تاثیرگذارترین عامل در تعیین روند درگیریها است که میتواند بیشترین تاثیر را بر مواضع طرفهای منطقهای و بینالمللی نسبت به این جنگ داشته باشد.
کد خبر 6080654